پـدر ...
پـدر ؛ بعـد از تو ثانیـه هـا یه درد آغشتـه انـد و پلـک بر هر نگاهـی جز به سـوی تو آوار می شـود ... 3 روز بعد از تولدت خیلی ناگهانی بابا حاجی رو از دست دادیم . بابا روزه دار بود . بابا نگفته بود درد داره بابا خیلی آروم خوابید ... خاله فک میکنه بابا خوابیده و بهش میگه بابا ... بابا خوابیدی ؟ ولی بابا تو یه خواب شیرین که میل به بیداری نداره ... نمیتونم و نمیشه حجم این درد رو با کلمات نوشت ... خدا بهمه صبر بده ... به من به مامانی به خاله ها به دایی ها و همه ی کسایی که نتونستن محض دلداری دادن به ما هم که شده اشکاشونو نگه دارن ... بابا روحت همیشه لبریز از شادی &...
نویسنده :
مـامـانـی ِ هیمـن
15:44